حکم دشنام (قرآن)دشنام نام یا نسبت زشتی است که هنگام ناراحتی و تنفر از کسی به او داده میشود. بنابراین، کلماتی که مفاد آنها هتک و اهانت به دیگری است، مصداق دشنام یا سب به شمار میروند، مانند قذف (نسبت زنا یا لواط دادن به کسی) و کسی را با لقب زشت خواندن، از قبیل فاسق، پست، نجس، سگ و خوک. [۱]
مصباح الفقاهة، ج۱، ص۲۸۰.
۱ - اجتناب از دشنام به پیامبرباید از فراهم آوردن هرگونه دشنام به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ائمه (علیهمالسّلام) و مؤمنان اجتناب کرد. «ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم... ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون؛ (به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد).» [۳]
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷-۸، ص۱۳۱.
۲ - اجتناب از دشنام به مشرکانباید از دشنام دادن به مشرکان، در صورت واکنش منفی آنان، اجتناب کرد. «ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم... ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون؛ (به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد).» ۳ - اجتناب از دشنام به مقدسات مشرکانباید از دشنام دادن به معبودان و مقدسات مشرکان، در صورت واکنش منفی آنان، اجتناب کرد. «ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم... ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون؛ (به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد).» ۳.۱ - نهی از دشنام بتهابه طوری که از بعضی روایات استفاده میشود، جمعی از مؤمنان بر اثر ناراحتی شدید که از مساله بتپرستی داشتند، گاهی بتهای مشرکان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام میدادند، قرآن صریحا از این موضوع، نهی کرد و رعایت اصول ادب و عفت و نزاکت در بیان را، حتی در برابر خرافیترین و بدترین ادیان، لازم میشمارد. دلیل این موضوع، روشن است، زیرا با دشنام و ناسزا نمیتوان کسی را از مسیر غلط باز داشت، بلکه به عکس، تعصب شدید آمیخته با جهالت که در اینگونه افراد است، سبب میشود که به اصطلاح روی دنده لجاجت افتاده، در آئین باطل خود راسختر شوند، سهل است زبان به بدگویی و توهین نسبت به ساحت قدس پروردگار بگشایند، زیرا هر گروه و ملتی نسبت به عقائد و اعمال خود، تعصب دارد همانطور که قرآن در جمله بعد میگوید" ما این چنین برای هر جمعیتی عملشان را زینت دادیم. ۴ - حرمت دشنام به خدادشنام دادن به خداوند از محرمات است. «ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم... ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون؛ (به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد).» ۵ - عدم جواز فراهم سازی سب به خدافراهم سازی سب به خدا حتی با انجام مباحات و افعال واجب جایز نیست. «ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم... ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون؛ (به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد).» (این آیه صراحت دارد بر عدم جواز انجام دادن کار مباح و حتی واجب در صورتی که موجب سب خداوند و... باشد، بنابراین باید از دشنام به خدایان و غیرخدایان آنها اجتناب شود و در صورتی که سب آنها موجب سب پیامبر (صلی الله علیه وآله)، ائمه (علیهمالسّلام) و مؤمنان باشد این عمل جایز نیست، علاوه بر اینکه چنین حکمی به ضرورت عقل هم تایید میشود.) ۵.۱ - نهی از هر کلام زشتاین آیه یکی از ادبهای دینی را خاطرنشان میسازد که با رعایت آن، احترام مقدسات جامعه دینی محفوظ مانده و دستخوش اهانت و ناسزا و یا سخریه نمیشود، چون این معنا غریزه انسانی است که از حریم مقدسات خود دفاع نموده با کسانی که به حریم مقدساتش تجاوز کنند به مقابله برخیزد و چه بسا شدت خشم او را به فحش و ناسزای به مقدسات آنان وادار سازد، و چون ممکن بود مسلمین به منظور دفاع از حریم پروردگار بتهای مشرکین را هدف دشنام خود قرار داده در نتیجه عصبیت جاهلیت، مشرکین را نیز وادار سازد که حریم مقدس خدای متعال را مورد هتک قرار دهند لذا به آنان دستور میدهد که به خدایان مشرکین ناسزا نگویند، چون اگر ناسزا بگویند و آنان هم در مقام معارضه به مثل به ساحت قدس ربوبی توهین کنند در حقیقت خود مؤمنین باعث هتک حرمت و جسارت به مقام کبریایی خداوند شدهاند. ۶ - حرمت دشنام به مردمدشنام دادن و ناسزا گفتن به مردم حرام است. «لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظـلم...؛ خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران) را اظهار کند مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.» (بنا بر قولی، مراد از «بالسوء من القول» خصوص دشنام دادن و ناسزا گویی است.) [۱۲]
آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۴، جزء ۶، ص۳.
۶.۱ - نکوهیده بودن سخن زشتاینکه فرمود: "خدا سخن زشت به جهر گفتن را دوست نمیدارد" کنایه است از اینکه در شریعتی که تشریع فرموده، این عمل را نکوهیده شمرده، حال چه نکوهیده به حد حرمت و چه اینکه زشتی آن به حد حرمت نرسد و از حد کراهت و اعانه تجاوز نکند. ۶.۲ - شمول آیهباید توجه داشت که منظور از کلمه "سوء" هر گونه بدی و زشتی است و منظور از "جهر... من القول" هر گونه ابراز و اظهار لفظی است، خواه به صورت شکایت باشد یا حکایت، یا نفرین، یا مذمت، و یا غیبت، و به همین جهت از جمله آیاتی که در بحث تحریم "غیبت" به آن استدلال شده همین آیه است، ولی مفهوم آیه منحصر به غیبت نیست و هر نوع بدگویی را شامل میشود. ۷ - پانویس
۸ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم دشنام». |